جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی در کسری از ثانیه اتفاق میفتد این لحظه چنان سریع است که لحظه جدا شدن روح ازجسم میباشد .
یک حس سبک شدن و معلق ماندن . بعد از مرگ اولین اتفاقی که میفتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی است شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرار داد میکنیم . اما زمان ما در واقع فراتر از این تعاریف است
با مرور زندگی روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد برخی ازاین
وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خود نمایی میکند میزان وابستگی دنیوی برای هر کس متغیر است
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند این وابستگی ها هم مثبت است و هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلستگی و وابستگی مثبت است .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی و راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد .
اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند به همین جهت روح به سمت جسم رفته وتلاش میکندجسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد .
فشاری که به روح وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند ازلحظه مرگ شروع شود یکی از دلایل تلقین به میت در واقع بیان است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
وابستگی ها باعث میشود که روح شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم :
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
بگذار و بگذر ، ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده نگذارید ربانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور ندارد
صادقانه زندگی کنید
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر آورده ایم ....